مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

خواب پانزدهم

مهندسان اروپایی که به کشورهای خاور میانه سفر می کردند را تذکر می دادند که چنانچه مردمان و خاصه مردهای کشورهای عربی بیش از حد به شما نزدیک شدند این را به حساب نظرات سو ژنسی واریز نکنید و از مختصات فرهنگی این کشورهاست .در برابر از نزدیک شدن و شیطنت های ژنسی در برابر زنان این کشور ها خودداری کنند که حرکت بر لبه تیغ فرهنگی ست.پیش از انقلاب هم برای امریکایی های ساکن در خاک ایران دفترچه هایی نوشته شده بود که المانهای فرهنگی ایران را برایشان توضیح می داد.برای زنانشان نوشته بودند که در برابر مردان ایرانی کمی صبورتر باشند و نگاه متداوم ایشان به بر و بازو را تحمل کنند که عادت دارند و ترک عادت لابد موجب مرض


در زبان بدن - در هر فرهنگی - متخصصان توضیح می دهند که برای پیشرفت و پیشبرد کارها چه باید کرد.برای مثال نوعی لباس در یک کشور حکم چراغ زدن برای مردان در حال عبور است که یعنی :"من آماده ام از برای تو "در کشوری دیگر عین همان لباس و رفتار حرکتی عادی تلقی می شود.عرف و هنجارهای اجتماعی که بسیار کند نسبت به زمان تغییر می کنند برای مردم آن جامعه روشن می کنند که چه نوع رفتاری باید نشان بدهند.در کشورهایی اروپای شمالی یک نوع لباس و رفتار نجابت تلقی می شود،در کشورهایی نظیر پاکستان همان حرکت آدرنالین خون خروس ها را زیر و رو می کند.


 عید نوروز اگر هیچ ارزشی نداشت به شخصه برای من دشواری هایی از این دست را روشن تر کرد.از ماکزیمم ها و مینیمم ها در رفتارها بگذریم،عده ای که از لحاظ فرهنگی در این میانه هستند همچنان سر در گم اند.دو نفر را می شناختم با ظاهر بیرونی شبیه به یکدیگر که یکی از انها مومن و نمازخوان بود و دیگری رسما روسبی.وقتی پوشش را حکومت تعیین کند و مشخص کند که هر کسی چه چیزی باید بپوشد و چه نپوشد،دشواری هایی از این دست رخ نشان می دهد.بحث در اینجا به هیچ عنوان بر سر حجاب و خوب و یا بد بودنش نیست.مشکل این است که ظاهر و پوشش افراد مشخص می کند که در برابرشان چه رفتاری باید کرد.وقتی ذهنیات و عقیده افراد در یک جامعه کاملا یکسان نباشد،یکسان بودن ظاهر افراد به دور عقلانیت است.اگر نوعی رفتار و یا پوشش ارزشی عقلانی و یا اخلاقی داشته باشد،زمانی که همه بدان اجبار شدند اعتبار خود را از دست می دهد و به حرکتی ضد خود بدل می شود.اینکه وقتی نظامی نامشروع بر روی آن تاکید کند،عملا جامعه بر ضد آن حرکت می کند پیشکش.فعلا که هر چه پیش می رود تنظیم اینکه در برابر هر کس چطور باید برخورد کرد دشوارتر می شود.بعید می دانم چنین چیزی ریشه در عناد ذاتی من با دست دادن داشته باشد.

نظرات 17 + ارسال نظر
فرزانه جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 02:17 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام من به وبلاگستان برگشتم و تصادفاً اولین کامنت را در سال نود برای بید مجنون میگذارم !
جریان این خوابها هر چه هست خواندنی شده اند ... این زبان بدن را ایرانیها هر جا می روند با خودشان می برند.نمی کنند تو مملکت خودشان ازش استفاده کنند اقلاً

اتفاقا تا پیش از اینکه شما این نظر را بگذارید مشغول خواندن پست آخر شما بودم.اتفاقا از زبان بدنشان بد هم استفاده نمی کنند.ریشه برخی مشکلات انصافا حکومت است و نمی شود بر گردن فرهنگ و اجتماع انداخت.به گمان من ریشه اصلی سردرگمی ها رفتارهای هیئت حاکمه بر ایران بوده است،چه از زمان رضا خان،چه پسرش و چه پس از سال 58 که فردا اتفاقا سالگرد برپایی حاکمیت عزیز ماست

درخت ابدی جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 23:36 http://eternaltree.persianblog.ir

این جور وقتا که علائم پنهانن باید دنبال نشونه‌های دیگه‌ای گشت که چندان هم کار راحتی نیست. مثلا طرز حرف زدن که تا حدودی سطح اجتماعی رو نشون می‌ده.
به هر حال نشونه‌ها مدام دست‌کاری می‌شن تا پیام دل‌خواه منتقل بشه.

خب همین حال و حوصله دقت کردن را ندارم برادر من.همان طور که کسی که من را می بیند راحت می فهمد که من آدمی هستم که دیر می جوشم و ولی در عوض بعد از جوشیدن همیشه می جوشمُدوست دارم در باقی مواقع هم کار من هم راحت باشد

فندق شنبه 13 فروردین 1390 ساعت 01:07 http://mieistorie1.blogfa.com/

سلام. اول عذرخواهی میکنم برای تاخیر در تبریک سال نو. سال خوبی رو آرزو میکنم براتون.
اما بعد . این مساله را سالهاست آدم هایی مثل مادر من که خودشون حجاب کامل دارن میگن. و معتقدند که فرق آدم ها با هم معلوم نیست . مامان تعریف میکنن که قبل از انقلاب با اینکه جوان بوده و زیبا تر هرگز متلکی نشنیده و کسی مزاحمش نشده . اما بعد از انقلاب با وجود تاهل و حتی داشتن فرزند بارها و بارها حرفهای نامربوط شنیده . با وجود پوشیدن چادر.
بهرحال بقول استاد عزیزی ما هویت و یگانگی آدم ها را در زیر مقنعه ها و مانتو های سراسر سیاه دفن میکنیم.

همین که آمدید و خواندید برای من ارزش فراوان دارد.می دانم که این روزها سرتان شلوغ است.سال نو شما هم مبارک و امید که سال خوبی باشد

بلندترین شنبه 13 فروردین 1390 ساعت 22:45 http://www.bolandtarin.blogfa.com

سلام به به

خوبین شما؟

سال نو مبارک

صد سال به این سال ها

هرروزتان نوروز

نوروزتان پیروز

بله

این پستتون هم سخن بود که شما گفتی از زبان ما جانا!

و من کامنتی ندارم

چرا که حرف حساب که کامنت نداره!!!

منم خودم کامنتی در برابر این ژست نداشتم.
سال نو شما هعم مبارک

داستان تکراری یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 08:01 http://baharakmv2.blogfa.com

where is my comment?

نظری نیامده بود پیش از این

NiiiiiZ یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 12:24 http://taktaazi.blogfa.com

منم عناد ذاتی دارم با دست دادن. کلن با برخورد! مجبوریم دور خودمون هی پیله درست کنیم. مجبوریم!

به قول آن بی نوایی که در دریا کوسه دنبالش کرده بود و مجبور شده بود برود روی درخت:

مجبورم،می فهمی.مجبورم !

کلاغ شورشی۳ یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 21:37 http://www.kalagheshoureshi3.blogfa.com

دقیقا سه برابر این سن رو متصور شده بودم

نوشینه یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 22:08

سلام نو بهارت مبارک
باهات کاملا موافقم . در مملکت ما روسپی ها را نمی توان از دیگران تشخیص داد مومن ها هم مشخص نمی شوند این فاجعه در ادبیات مذهبی نفاق نامیده می شود زیرا کسی نمی تواند خودش باشد

داستان تکراری یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 22:21 http://baharakmv2.blogfa.com

همان که در مورد مقایسه کشف حجاب و حجاب زورکی بود. البته تکراری است. ولی وقتی اولین بار این مقایسه را دیدم شوکه شدم. حقیقت لباس عوض میکند ولی خودش عوض نمیشود.

نیکادل دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 13:51 http://aftabsookhte.blogfa.com

آره این روزها تشخیص تفاوتها و اشتراکات کار ساده ای نیست.
اما ... نمی دونم این موضوع تا چه حد ممکنه مشکلات جدی و قابل تاملی ایجاد کرده باشه، فعلاً که مصداق مشخصی به ذهنم نمی رسهاما راجع بهش فکر می کنم.

نادی دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 23:46 http://secondwindow.blogsky.com

سلام عیدت مبارک
مثلا در امریکا یک عدد گوشواره در گوش مردان به معنی همجنس گرا بودن است. اما بسیاری از ترکها یا عربهای مقیم کشورهای دیگر نادانسته این رفتار را تقلید می کنند

قدیسه ی مست سه‌شنبه 16 فروردین 1390 ساعت 12:45 http://www.terisa.blogfa.com

آخ که درست زدی به هدف رفیق...
بهار با اومدنش همچین چشمه ی احساسمو مسدود کرده که بی احساسو منگم...
حال عجیب غریبی دارم...
فک کنم بهار داره ازم انتقام میگیره آخه اصلا چشم به راهش نبودم
خیلی دوس داشتم دوباره پاییز با ترانه های رنگیش با نفسهای دلنشینش بیاد و بریم تا اوج تقدسگاه آفتاب و برق نگاه برگهارو بپرستیم...

قدیسه ی مست سه‌شنبه 16 فروردین 1390 ساعت 13:07 http://www.terisa.blogfa.com

امیدوارم سال نو خوبی رو آغاز کرده باشین و تا آخر هم روزگار بر وفق مرادتون پیش بره...
فقط میتونم بگم خیلی وقتا هم اجباری که بهمون تحمیل میشه باعث میشه از باورای خودمون فاصله بگیریم و از اعتقاداتمون زده بشیم

منیره سه‌شنبه 16 فروردین 1390 ساعت 22:31 http://booyedoost.blogfa.com

فرض کنید بنا به اقتضای مکان عناد با دست دادن را کنار گذاشتیم با این روسری دوخته شده به جانمان چه کنیم ؟ که این مهربانان را به نگاهی خیره وامیدارد که :ای دختر یا مثل ترکها و بچه آدم بزار یا بردار , تا تکلیف ما هم با تو روشن شود !
این طفلک ها هم با ما اسیر و اویر دیار تفکر شدند ...
و تفاوت زبان فرهنگها : استادی میگفت برای اینکه مشکل جوانان با فرهنگ رشتی حل شود و این طفلک ها مجبور به کتمان زادگاه خویش نباشند تا متهم به بی غیرتی نشوند یک جا به جایی کوچک چاره ساز است زین پس در تمام جوک های رشتی به جای "یه رشتی بود ..." بفرمایید " یه سویسی بود ... " نه تنها دیگر از خنده پس نمی افتید انگشت حیرت به دندان میگزید که یعنی پیشرفت در تمدن تا این حد!!!!
و سلام

طبیب چه چهارشنبه 17 فروردین 1390 ساعت 22:01 http://tabibcheh.mihanblog.com/

سلام فرزند برومند
می بینیم که رخ از پس ابر های بهاری نمودید...عکس مبارک


کاملا موافقم که وقتی به چیزی اجبار شود حتی بهترین چیز ،اعتبارش را ازدست می دهد(خیلی هم هم فکر می کنم !عقلم به جایی قد نمی ده!)...و قبول دارم که اگر بخواهیم رفتارمان را با افراد بر مبنای ظاهرشان تنظیم کنیم کار دشواری است

در عوض کاری که خودم می کنم این است که ظاهر را کنار می گذارم1. سعی می کنم به اطرافیان بفهمانم که من این هستم شما خودتان را با من تنظیم کنید2.من به شخصه به ظاهر شما کاری ندارم شما هم به ظاهر من کاری نداشته باشید

شاید خودخواهانه یا غیر منطقی به نظر بیاید و لی در جامعه ای با مختصات فرهنگی ما واقعا جواب داده.

الی پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 03:44 http://elidiary.persianblog.ir/

فرصت نکردم این چند پست اخیرت را بخوانم.
علی الحساب سال خوبی داشته باشی

میله بدون پرچم دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 02:03

سلام
شاید زیاد هم بد نباشد که ظاهر افراد نمایانگر درونیاتشان نباشد
شاید بد نباشد که پیش فرض هایمان دیگر به کار نیاید
....
اما امان از ما مردان ایرانی با آن نگاه متداوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد