مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

سی و نهمین خواب

کارم شده نوشتن.نوشتن و نوشتن و نوشتن و بعد پاک کردن.برای سومین ساعت پیاپی نوشتم و پاک کردم.اینکه بنویسم نوشتنم نمی آید،نوشتن محسوب می شود؟

نظرات 17 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 18 تیر 1390 ساعت 14:44 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
خیلی وقتها به این درد مبتلایم
می نویسم و پاک می کنم و ... اگر قلم و کاغذ بود پاک کردن هم به این آسانی نبود

اما همین پاک کردنها هم مشق نوشتن است رفیق

سلام


اینروزها من بلاگ هایی از این دست زیاد ٫یدا می کنم.مشکلی جمعی ست؟

فاطمه شنبه 18 تیر 1390 ساعت 20:35 http://30youngwoman.blogsky.com

من هم همین طور ... ولی این هم جزو نوشتنه .. نگران نباش

میگم یه نسخه از نوشته هات بگیر ... بعد پاکشون کن .. گاهی به درد می خورن

راست می گویی خواهر.

سه وبلاگ اخیر را پشتیبان تهیه نکردم.صد و پنجاه تایی میشود

نوشینه شنبه 18 تیر 1390 ساعت 20:52

این روزها کی حال نوشتن داره خوبه که می نویسی و پاک می کنی اینم جزئی از نوشتنه

مرسی بابت قوت قلب

ریحانه شنبه 18 تیر 1390 ساعت 22:20 http://http://rizbozorg.blogfa.com/

شاید این نوشتن ها و پاک کردن ها نشانی باشد از طغیانی بزرگ در ذهن شما...!

شاید هم نشانه یاسی بزرگ...

الهه(خدابانو) یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 01:22 http://7asemaneabi.blogfa.com/

همین نوشتن و پاک کردن.... شروعی برای یک نوشتن پر بارند.. شاید از لحاظ ادبی نوشتن محسوب نشود ولی مهم اینه که بتونید در لحظه حرفی را روی کاغذ بیارید.و این خیلی ارزشمنده.

چه قوت قلب خوشایندی

پیانیست یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 08:01 http://baharakmv2.blogsky.com

چه جالب من هم الان صفحه نوشتنم بازه و هی مینویسم و پاک میکنم. البته من یک خطش رو هنوز پاک نکردم.

راستی کمی از بامداد بنویسید.حرف می زند؟

مهسا یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 08:50

اینو نمی دونم اما اینو می دونم که چون اینجا چیزی نیست برای ما خوندن محسوب نمی شه...

چرا ؟یک خط نوشته بودم!

NiiiiiZ یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 10:08 http://taktaazi.blogfa.com

می شود!
اصلن شما هی سوال بپرسین ما جواب بدیم.

نیز تو واقعا داری میری؟باورم نمیشه

پیانیست یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 15:14 http://baharakmv2.blogsky.com

بله حرف میزنه یه چیزایی میگه و دستشو هم تکون تکون میده که تاثیر بیشتری رو مخاطب بذاره. وقتی هم داریم خونه تمیز میکنیم میاد دراز میکشه رو آشغالا و داد میزنه: «کمک» اینو از باران یاد گرفته تو بازی.

نیز جونی واقعا داره میره. من میگم همه برای جشن خداحافظی نیز جمع شیم خونه ما. جدی میگم. درسته پذیراییم ضعیفه ولی قول میدم بد نگذره.

فاطمه یکشنبه 19 تیر 1390 ساعت 23:39 http://30youngwoman.blogsky.com

بابا صد و پنجاه تا .. چه خبره؟

راستی من هم خواننده خاموش خانم نیییییز هستم و خب با اینکه رفتن ایشون مانع از نوشتنشون نمی شه ولی همین که یک آدم حسابی دیگه هم از این مملکت میره، آدم رو نسبت به آینده بدبین تر از قبل می کنه

درخت ابدی دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 04:43 http://eternaltree.persianblog.ir

نه، من اینو نوشتن حساب نمی‌کنم. شاید به مرحله‌ی تازه‌ای داریم وارد می‌شیم، و اون یاسه. بیش‌تر از این؟

فندق سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 01:11

نوشتن محسوب میشود. خیالت راحت باشد. نیم بیشتر نوشته های من در ذهنم زاییده میشود و همانجا میمیرد و حتی به نوشتن و پاک کردن هم نمیرسد.
اسم جدید را هم دوست دارم. گاهی درد را باید ترجمه کرد به زبان زندگی. هرچه باشی به هر نام میخوانیمت.

الهه(خدابانو) سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 01:17

من به روزم.ممنون.

منیره سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 10:46 http://http://rishi.persianblog.ir

یعنی بگیم معنی جدید نوشتن پاکر کردن است ؟ نمیشه که ! در کلاسهای تابستانی دوره خیلی فشده وبلاگ نویسی پیدا نمی شود؟

فاطمه سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 12:06 http://30youngwoman.blogsky.com

منیره جونی منظور این است که اونقدر حرف برای نوشتن زیاده که ایشون نمی دونه کدوم رو بنویسه ... مترجمه دیگه ... تازه قبل از این هم مجنون بوده ...

نیکادل سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 23:29 http://aftabsookhte.peersianblog.ir

مشکل جمعی است گویا
اما همین هم نوشتن محسوب می شود.

منیره چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 02:17

برای فاطمه :auch so بخوانیدش آخ زو ... همان آهــــــــــــان خودمان است اما حسش بیشتر است . گمان کنم داریم بور می شویم کم کم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد