مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

شصت و دومین خواب

از سوغات ژنتیکی اجداد مان که در عهد بوق زندگی می کردند همین موهای گاه خوش حالت و گاه بد حالتی ست که بنا به میراث ژنتیکی در افراد مختلف درجات گوناگون رشد را دارد.از پر مو چون گوریل گرفته تا صحرا-پیکرانی که "کوسه"لقب می گیرند (البته در نــــَــران).ظاهرا در گذر زمان از میزان خاصیت شان کاسته شده و بیشتر اهمیت زیبا شناختی یافته اند،اما همین میزان مو هم می تواند امروزه کارآمد باشد،مثلا؟نماد پیر شدن و نهیب زدن به آدمی که سن بالا می رود.


تا آنجا که در خاطر دارم اولین تار مو را در زمان پیش دانشگاهی سفید کردم،در سالهای آتی اش تعدادش افزود شد و پارسال بود که در زمان ور رفتن با ریش و سبیل در آینه مـــَبالستان،دیدم که ای وای، یک تار ریشم نیز سپید شده،که چه خبر بدی بود.


امشب پس از دوش شبانگاهی و هنگام خشکاندن بـــر و رو و مو،دیدم که ای داد بیداد در ناحیه بــــَرستان هم یک تار موسپید شده.حسابی دمغ شدم.


نشانه پیر شدن،حرص خوردن،کمبود ویتامین و... همه چیز جلوی چشمانم رژه رفت.نکند روزی برسد که موهایم کم شده باشد و سفید تر و خوش حالت تر؟سیمای آشنای پیرمردانی که گویی دست روزگار حسابی رویشان را کم کرده؟آن وقت چه فکری خواهم کرد و به این شب - اگر در خاطرم باشد - چگونه خواهم اندیشید؟


از هرگونه فرتوتی بیزارم.

نظرات 20 + ارسال نظر
پرچونه یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 00:07 http://porchouneh.blogsky.com/

خب واضح مبرهن است ، موی پر پَر و پیمانی دارید:ی و اینکه تارهای سپید لابه لایش عیان شده ...می شود یک هارمونی رنگ مشکی و سفید تلقی کرد و یا گویی طرفمان مش کرده و به قولی سوسول تشریف دارد ... پس همچین چیز بدی نیست
چه بسااااا .... مردان معمولا با بالارفتن سنشان به جذابیتشان افزوده می شود ...خصوصا با جو گندمی شدن زلف هایشان
لااقل از نظر من که اینطور است

عمر زلفتان مستدام
دلتان فرخنده باشد

مرسی بابت لطف بی اندازه

خب اینکه موها زودتر از موعد سفید شوند تا حدی نگران کننده ست.دست کم از این موضع که سن آدمی را بالاتر نشان می دهد.

به هر حال وعده به خوش تیپی خبر خوشی بود

!

ایمان یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 00:12 http://istgaah.bloghaa.com

گندت بزنن،تا من میام یه روحیه توهمی به خودم بدم منو ببر به اون چیزایی که نابودم می کنه...من خودم زدم به کوچه علی چپ،بذار فکر کنیم پیر نمیشیم:))

خب نخون !چاقو زیر گلوت که نذاشتم.به هر حال چه تو این نوشته رو بخونی و چه نخونی میراث ژنتیکی موهات رو سفید می کنه و خودت هم روزی رو به روی آینه می روی،از چی فرار می کنی !؟!

مهدی پژوم یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 03:06 http://mahdipejom.blogsky.com

سلام عزیز دل...
این اندیشیدن پیری غم سنگینی با خود می اورد. خصوص برای ما نومید مردمان. گمان ام نمی رود اما در این سال ها هنوز بتوان ایم درکی درست از ان روزگاران داشته باش ایم. که چه پیش مان می آید؟ چه ها لذت است و کدام ها نقمت؟
شاید روزگار خوشی بود. کسی چه می داند؟

سلام بر مهدی فقید

خوشم میاد که می دانی از چه میگویم

مونیس یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 12:45 http://tanazi.blogsky.com

من از پیری ده ها برابر بیش از مرگ می ترسم!!

من از هر کدومش دهها برابر دیگری می ترسم !

محمد یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 13:06 http://www.sabz.parsiblog.com

"نشانه ای از فرتوتی یا ورود به مرحله جدیدی از زندگی" بستگی داره که چطوری به این علائم در طی فرایند زندگی مون نگاه کنیم.
البته فکر نکنید که نفسم از جای گرم بلند میشه!! اتفاقا خودم گاهی اوقات (بر عکس شما) در کنار موهای سفید انبوهم، دنبال موهای سیاه میگردم و اونارو رصد میکنم!!

انصافا کلی خندیدم.تیکه جالبی بود.به هر حال در هو وضعیتی می توان نیمه پر لیوان را دید

NiiiiiZ یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 15:52 http://taktaazi.blogfa.com

اگه هرچه سریعتر یه پست خوشحال کننده نذاری تحریمت می کنم!


یه ذره صبر کن روحیه ام بهتر بشه چشم!

نگارنده یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 17:07 http://30youngwoman.blogsky.com/

خب یه کم کمتر فکر کن! یه کم کمتر سخت بگیر، موهات سفید نشه ..منو ببین ....تازه 3 یا 4 تا موی سفید جلوی موهام در اومده

ولی خب خوشبختانه برادر من تو همجوره خوش تیپی!!!! تازه این موهای سفید کلی با حال ترت کرده ...من راست می گم .. باور کن

چون به نفعمه باور می کنم !

بلندترین دوشنبه 16 آبان 1390 ساعت 16:32 http://www.bolandtarin.blogsky.com/

سلام دوست جون
دشمنت فرتوت شه
من که از الان فرتوتم
چطوره از الان برم سالمندان واسه خودم جا رزرو کنم که بعدا وقت بچه هامو نگیرم

حالا بذار بچه ها از راه برسند - همون هفت تا - بعد نگران باش !

فانی دوشنبه 16 آبان 1390 ساعت 19:13 http://oldmidwife.persianblog.ir

اگه واقعا می ترسی کمتر غر بزن!
غرغرو ها هم زودتر از بقیه فرتوت می شن هم زشت تر از بقیه!
راستی پیغام دریافت شد؟

جدا بین غر زدن و موی سفید رابطه ای هست؟

صورت رو قبول دارم ولی مو رو فکر نمی کنم

...

بلی.راستی پیغام فرستاده شد؟

فانی سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 00:24 http://oldmidwife.persianblog.ir

چرا با کلام کشتی می گیری دوست مهربان؟
پیغام فرستاده شد.دو بار هم فرستاده شد.آیا دریافت و مهم تر از آن درک گردید؟

عزیز من،کی من با کلام کشتی گرفتم؟!

عرض کردم بله دریافت شد،خوانده هم شد.ایمیلی هم فرستاده شد!بنده در مقام پرسش از شما عرض کردم که ایمیلم به دستت رسید یا نه؟

کشتیم کجا بــــــــــــــــود؟

!

رها از چارچوب ها سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 09:45 http://peango.persianblog.ir/

سلام بر شما
مووووووووووی سژید رو که تو آینه دیدم ...
.
اولاْ که اگه من بمیرم هم شما یه خبری از ما نمی گیریُ‌خوب زندگیه دیگه چه میشه کرد؟
.
دوماْ آقا خواهرانه خدمتتون عرض کنم آقایونی که یه چندتا تار موی سپید داشته باشند خیلی جذاب ترن! والاااا .
حالا دیگه خود دانی.
.
البته منم از دیدن چند تار موی سپید بر سر و کله ام تعجب کردم. حس شادی آوری نبودُ‌اما حس بدی هم نبود.

موووووووووووی سژید رو خوشبختانه هنوز ندیدم،ولی موهای سفید زیادی دیدم !

آبجی به این برکت - منظورم لب تاپم است ! - قسم که هر بلاگ اخیرت رو چند بار خوندم.ولی باور کن دستم به کامنت گذاشتن نمی رفت که نمی رفت.حوصله و اعصابم چند وقتی خراب بود.شرمنده آبجی

آبجی بنده هم خدمت باری تعالی دعا عرض می کنم که فعلا پروژه سفیدسازی همین جا متوقف بشه.ئیشب دوستی که بعد از یک سال منو دیده بود نشناخت،بعد می گفت آقا چقدر پیر شدی

...

خب به هر حال شما سنی داری،چند لباس بیشتر از ما پاره کردی،با تجربه تری !
(آیکون مترجمی که مرض آزار و اذیت دیگرون رو داره !)

دی:

نگارنده سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 15:06 http://30youngwoman.blogsky.com/

ببین من جدی گفتم .. تو خیلی خوشتیپی ... البته اگر سلیقه من رو قبول داشته باشی

من چاکرتم آبجی.سلیقه شما رو روی چشمانم می گذارم !

نوشینه سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 20:33

بین غر زدن و ناراضی بودن و موی سفید ارتباط نزدیکی هست شک نکن

رها از چارچوب ها سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 22:56 http://peango.persianblog.ir/

هر پست چند بار خوانده شده
دیگه اینقدر هم راضی به زحمت شما نبودم
.
فکر می کنی چه آیکونی می تونه وصف حال درستی از یه مترجم دردها باشه؟ یه بار میای می نویسی فک کردم پنجاه سالته! اونم در عمومی ترین بخش وبلاگ! آخه من پنجاه سالمه؟ بعدم میگی شما نیم قرن بیش از ما زندگی کردی و هزاران پیرهن بیشتر پاره کردی

آبجی حالا یه شوخی کردیم ما !شما چرا به دل می گیری؟!

منم چند تایی از دوستانم بودند که با احترام باهام صحبت می کردند،حتی یکیشون بهم می گفت استاد ! بعد وقتی عکسم رو گذاشتم گفتند فکر می کردند که سه برابر این سن داشته باشم و رفتند و دیگر پشت سرشون رو هم نگاه نکردند !

من کی گفتم پنجاه سال؟من فقط یه هفت سال بالاتر گفتم!اشتب شد

رها از چارچوب ها جمعه 20 آبان 1390 ساعت 01:17 http://peango.persianblog.ir/

نه داداش جان شما اشتب کردی
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
والا به جان خودم
گفتم همینجوری یه خرده شلوغش کنم دور هم باشیم

آبجی من هم می دونم که به دل نگرفتی،فقط به ذهن گرفتی !

...

دور همیم آبجی،جای شما خالی ست

منیره جمعه 20 آبان 1390 ساعت 01:39 http://rishi.persianblog.ir/

الهی که پیر شی ننه !
آخه اینم دعاست تو رو خدا !
اینجا 80 به بعد تازه فکر میکنن آیا دارن پیر میشند یا نه .. باور کن راست میگم .. دعا کردن اجدادمون هم مثل عاشقی شون افراطی بود .
به هر حال مادر موی سفید این دوره زمونه نشونه ی پیری نست جان مادر .. نشونه ی اندکی استرسهاس زیادی است . خوب می شی مامان فدات .. غصه نخور .. موهای سفید من از موهای سفید باباجانم بیشتره . ژن بی خوابیش باید به من برسه ... ژن سفیدی زود رس مو از مادر هم همچنین . دعوا نداریم که .. هر چی قسمته .

ولی کلّن بزرگ شدی محمد رضا ... عکس پروفایلت مال بچه گیاته .. عوضش کن مادر

استرس که زیاد نیست این حوالی،در همان حدی که باعث مرگ باشد،همین !

...

جدا عوضش کنم؟

ن د ا جمعه 20 آبان 1390 ساعت 12:33 http://bluesky1.persianblog.ir/

بالاخره یک روز همه اش سفید میشه. دیرو زود داره. سوخت و سوز نداره

بله،موهای خودتون هم این سرعت سفید می شد همینو می گفتید آبجی؟
!

فانی جمعه 20 آبان 1390 ساعت 20:28 http://oldmidwife.persianblog.ir

درخواست اد نداشتم ها!
تو خیلی مشکوکی ها!
واقعا که ها!

من مشکوکم؟!

من پیغام رو می فرستم و من هم مشکوکم؟

حقیقتا که !

نگارنده جمعه 20 آبان 1390 ساعت 20:40 http://30youngwoman.blogsky.com

خوبی؟ سالمی؟ نگرانت شدم

امروز یه بنده خدایی در به در دنبال یه مترجم خوش تیپ با هوش کم سن و سال با اندیشه های متعالی و کلی غم اجتماع و دلِ سوخته و درد دانشگاه کشیده می گشت .. من نشونیت رو ندادم ولی لامصب مگه خدا چند تا شاهکار رو زمین خلق کرده؟



احسنت،احسنت،آورین،آورین.خوشمان آمد

...

آبجی چوبکاری نکن خجالت می کشم به مولا !

منیره شنبه 21 آبان 1390 ساعت 20:05

خب بزرگ شدی دیگه .
تعویض عکس پروفایلم خودش تنوعه .
چه ایکونهای بیخودی ! اه ..[ آیکون تنوع خوب است ]

عکس ندارم توی لب تاپ وگرنه من که از خدامه.تازشم از نو سیبیل گذاشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد