مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

نود و چهار

در ایستگاه مترو،دو  دلداده می بینم که دستان یکدیگر را گرفته اند و به نظر تا دیدار بعد در حال بدرود گفتن اند.زمان خداحافظی، دختر پسر را سمت خود می کشد،می بوسـ.ـد و می رود.عمل که در صورت با هنجارهای گفتاری فرهنگ کشور ناسازگار است؛با این حال یا مردم ندیدند و یا توافق عمومی و نهانی در کار بود که نقدا ً نادیده بگیرند.در هر صورت آن طور که توجه من به شاهدان عینی  ثابت کرد،کسی چندان توجهی نکرد.


چنین فعلی چنانچه در زمان حیات امام راحل صورت می گرفت،به قرار بحرانی ملی تلقی می شد و چه بسا خاطیان طناب دار می دیدند و پامنبریان آن حضرت را یک دل سیر می گریاند .در دهه هفتاد احتمالا در مطبوعات دولتی سر و صدایی به پا می انداخت و طرفین راهی زندان می شدند.در دهه هشتاد یحتمل پای گشتی های محترم ماشین سبز در میان بود و امضاهای والدین... اما در  دهه نود،هر چند که برای قضاوت زود به نظر می رسد،ولی گمان نکنم با این شتابی که دارد از چشم غره پیرمردهای کلاه نمدی به سر فراتر رود.


به هر حال روح حاکم بر زمان تغییر می کند و هنجارهای اجتماعی - معمولا ً - با گذشت زمان تغییر هایی می کنند.صد و پنجاه سال پیش هم در اروپا زنان پوششی تقریبا ً کامل داشتند و در شهر ها با لباس هایی این چنین ظاهر می شدند و اکنون رویه بر صرفه جویی ست.


هنجارهای اجتماعی در ایران روالی خطی ندارند،پشتک وارو می زنند.یک سده قبل حتی پیش می آمد که زن و شوهر عقدی را از دیدار یکدیگر بر حذر می داشتند و روز عروسی می انداختند در خانه و حجله و... بروید هر چه پیشآمد خوش آمد.در زمان رضا شاه به زور حجاب از زنان گرفتند،زنان سیبیلوی ِ پا شتری باید بزک دوزک می کردند با سبکی تقلیدی ،چیزی که در ایران سابقه نداشت و تازه به نظر می رسید.در زمان شاه هاجـــــِــر، آزادی های چنین چنان گسترده شد که با کشورهای غربی برابری می کرد.با وقوع انقلاب - علی رغم اینکه بیان شده بود که در مورد حجاب اجبار در کار نیست -  چادر های سیاه  و یقه های بسته و آستین های بلند در عرصه شهر پدیدار شدند .


در پی دادن احکام کلی و ازلی و ابدی نیستم.ولی چون پتک حکومت در تاریخ معاصر ایران سایه انداخته و منتظر خبط کردن با اصول و مبانی خویش بوده است،درک اینکه واقعا ً خواست عمومی مردم در شهر های مختلف چه بوده براستی سخت است.


اتفاقی نظیر آن چه ذکرش رفت،در منطقه ای ممکن است عادی تلقی شود و آب از آب تکان نخورد،در نقطه ای دیگر غیر عادی و با واکنش مردم رو در رو شود و در جایی دیگر،نصیحت ابلیس باشد و پایه های اسلام را سست کند.


اصل مسئله که محل تردید است،اینکه همه هم ادعا دارند ایستار غالب بر ملک اهورایی چنین است و چنان است،دیگر واویلاست.









نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 15:47

و جالب آن که به نظرم آنچه در همه اعصار و تحت امر اغلب حکومتها صدق می کرده این باشد که هر جا اراده حکومت بر رفتارهای شخصی و پوشش مردم حکمرانی کرده، رفتار بر خلاف آن، با تحسین بیشتری مواجه شده است. چنان که بیزاری از پوشش مورد تایید حکومت و ارزش دانستن خلاف آن، شیوع پیدا کرده است. دست کم در مورد 50 سال اخیر چنین می تواند باشد. هر جا دولت وارد مصادیق امر شده و از نقش سیاست گذارانه خود غافل شده، شاهد سقوط از سمت دیگر بام بوده ایم. گویا مردم دخالت دولت در مسایل شخصی خود را بر نمی تابند و به هر گونه ابزاری در صدد رفتار مغایر با آن هستند.

فرزانه دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 01:02 http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
هنجارهایی که مال خود مردم نباشند همین طور دچار ریزش می شوند کار اون دختر و پسر طبیعی ترین کار است
تمام عالم هم نمی تواند میل طبیعی آدمها را دستکاری کند کفن بپوشد بی تفاوت باشد شلاق بزند تشویق کند ... طبیعت راه خودش را خواهد رفت

الهه دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 19:01

در همین راستا باید گفت شهر به شهر کاملن نگاه ها و هنجار ها کلی تغییر می کنه.. تو اصفهان مردم به طور خود جوش چند بار به ما تذکر دادن واسه حجاب!! حالا شما حساب کن که همچین بی آبرویی !!! صورت می گرفت توسط عناصر دست نشانده و غرب زده و فتنه و معلوم الحال و ..!!! فک کنم مردم انقلابی چیزی کنن خود جوش!!!

فانی دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 20:25

خوب شاید خواهر برادر بودن خوب!!!

مهرگان چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 00:28 http://mehraeen.blogsky.com

سلام
این روزها چه پست های خوبی در وبلاگستان میبینم!
جامعه شناسی رفتارهای مردم ایران یکی از پیچیده ترین کارهای ممکن است. فعلا میتوانیم به فرهنگ منطقه ای فقط رفتارها را قدری تعمیم دهیم.
اما خوشحالم ازین رو که این هنجارها در حال عادی شدن است اقلا در شهرهای بزرگ. این عادی شدن برای جامعه ی زیر آبی روی ما لازم است. ای کاش حکومتگران هم کلا بی خیال شوند...

قوری پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 21:36 http://www.ghoori.blogsky.com

سلام سعدی جان
خوبی؟
می گویم خیلی امیدوار نباش
روزهای گرماخیز نزدیک و لباس های تابستانی در راه و گشت ارشاد مهیا
روح حاکم برجامعه هم می خواهدخوشش بیاید می خواهد تغییرکرده باشد می خواهد هرچی

آندره جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 01:11 http://chekhov.blogfa.com/

چی بگم والا؟
هرچه که باید را گفتی!

رها از چارچوب ها جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 02:06 http://peango.persianblog.ir/

خوب اینجا تهران است و سرعت تحولات فرهنگی اجتماعی خیلی بالاست
همین دو نفر اگر در خیلی از شهرهای کوچک و بزرگ دیگر باشند شاید جرات یک مکالمه ساده در خیابان را هم نداشته باشند

امید سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 10:46 http://andishe-pooya.blogfa.com/

دوست نازنین من ، چرا پای حکومت های بدبخت را وسط می کشید ؟ ... غیر از اندکی دگرگونی دوره پهلوی ، مگر در تاریخ پر افتخارمان محرم و نامحرم در ملاعام از زیر لوای لامساس بیرون آمده بوده اند که ما خبر نداریم ؟ حالا حکومت اموی بود ، عباسی بود ، صفوی بود یا قاجار ، به هر حال جای زن پستوی خانه بود و هوسناکی اش با مرد دوره گرد و عیش و عشرت مردان در خراب آباد ها و غزل سرایی برای غلام بچه های خوش بر و رو !

من فکر می کنم که هی می گوییم که ؛فرهنگ؛ است و ؛حکومت؛ است و ... برای نگفتن این است که : مذهب است ! آقا جان مذهب است ! ... همیشه مذهب بوده است ! ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد