از بلندگو صدای ِ نوحه خوانی می آید:" عــــلی...علـــی..."،صدای ِ مداح ترکیبی ست از نوحه و فریاد و در دوست ها صدای سینه زنی.
در تاکسی نشستم،جز خانم میان سال ِ ماسک بر صورتی که صندلی شاگرد نشسته است باقی همه مرد هستند.فردی که در کنار من نشسته بعد از اتمام صحبت تلفنی اش به اعتراض می گوید که اینها تمامش حرف است و علی را نمی شناسند و از نام او سو استفاده شده و...
حرف های تکراری و نخ نما شده،اصلش را نمی دهند به ما و آن را تحریف می کنند تخس می کنند در حلقوم خلق الله
گویا راننده هم دل ِ پری دارد،او هم پی ِ صحبت را می گیرد و ضمن شماتت وضعیت فعلی،از الطاف بی کران علی می گوید.دیگر هجمه سخن آغازیدن گرفته و همه متفق القول شدند،مشغول تجزیه و تحلیل این گفتار های پا در هوا هستم که خانم ماسک بر صورت بحث از امام دوازدهم می کند و اینکه خواهد آمد.راننده فرمان را ول می کند و دستش را برای اجابت دعا بالا می برد ! دو سرنشین کنار من هم انشالله می گویند،بحث 313 تن می شود و جزئیات اینکه چگونه در آخر الزمان و ظهور آخرین فرد امامت شیعی دنیا دگرگون می شود،آن چنان با جزئیات و با یقین حرف می زنند توگویی واقعه اتفاق افتاده و اینان شاهدان دست اول !
دست آخر راننده می گوید که هر چه فضا فاسد تر شود بهتر است و ظهور آقا نزدیک تر می شود و دنیا بهشت می شود و قس علی هذا.
کات !
رسیدم به جایی که می خواستم پیاده شوم.یادم به گفتمان با یکی از دوستان حاکمیت - سِتا می افتد، زمانی که در سخن بود از آثار اجتماعی این گونه باور داشت ها،سکوت گرایی محض ِ سیاسی ست.وقتی قرار باشد همه چیز به یکباره خوب بشود،خود را به در و دیوار کوفتن البته که بی فایده ست،فقط به باور نیاز است و انتظار...
سلام.
به باور نیاز است و انتظار؟؟؟ من هم یاد سخن یکی افتادم که از آن دیگری نقل میکرد که حاکمیت ستا هم نبود. میگفت فرهنگ ایرانی فرهنگ انتظار است. مذهبی میگویند آقا بیاید مملکت گل و بلبل میشود آن غیرمذهبی یه کم روشنفکر میگوید اسرائیل و امریکا حمله کنند همه چیز درست میشود و مردشور اینها را میبرد ان شالله...
باز به قول آن عزیز همیشه منتظریم مردی از خویش برون آید و کاری بکند...
سلام بر شما
اینکه بگوییم فرهنگ ایرانی فرهنگ انتظار است برایم قدری سنگین استُولی در اینکه «عملگرایی» در ایران به مثابه فرهنگ جایگاهی ندارد ذره ای تردید ندارم.
آقا اومده اینجا یه خورده دیگه کار داره یکی دو دهه دیگه مشکلاتشون تموم بشه انشاع الله میاد اونجا .
تو خوبی محمدرضا ؟
...
راستی پسر منو رضا صدا میزنند دیگه . بش میگن رضاهای زیادی هستند که خوش نامند اما هر روز یه محمدی یه جایی رو ترکونده یا خواسته به اسم محمد بترکونه .
اونم غرغرشو به جون من میزنه که چرا این اسم رو براش گذاشتم به منم میگه رضا صدام بزن. منم میگم باشه ولی نمیشه (:
....
ای ممدرضا !!! جواب کامنت منو بنویس!
سلام مادر
خوبم،بدی نیستم.حالا شما از کجا مطئنی آقا بعد از آنجا به اینجا می آید؟از کجا معلوم بورکینافاسو نمی رود؟
حق هم دارد.من کاملا ً به محمد رضای شما حق می دهم.من در مورد اسمم پستی دارم که شاید به زودی اصلا ً به همین بهانه بگذارمش.
...
مادرم پاسخ کامنتت بر روی چشم.ولی باور کن این روزها به قدری سرم شلوغ است که همین که می توانم ببینم در وبلاگم چه خبر است کلی ذوق می کنم!
بسم ا... الرحمن الرحیم
ان ا... لایغیر بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.
سلام بر یک لیلی
به گمانم حداکثر کاربرد این آیه می تواند برای گروهی مسلمان حالتی شعاری داشته باشد و و گروه را منسجم کند.وگرنه توسعه و تغییر کشور مقوله ای بی نهایت پیچیده است که بحث های نظری درخورد همین اواخر قرن نوزدهم و بیستم در آن جریان گرفت
سلام
بفرمایید آقا محمد رضا شاهد هم از غیب رسید
می گویم بحث های تاکسی ها چقدر جدی شده ...یک پا شده اند آکادمی سیار تکلیف زمان و زمان همانجا معلوم می شود نسخه هم پیچیده می شود ظاهراً
جدی که بود،جدی تر شده !
گوشه ای از خلقیات ایرانی ست که در زمینه ای که تخصص ندارد عملا ً نوک جمع می چیند.واقعا ً با این قطعیت در مورد خیالات حرف زدن آن هم در این زمینه خیلی غریب است !
دسته به دسته نرگس شهلا خریده ام
بگذر ازین محله به وقت وزیدنت ...
سلام
خب اگر دنیا بهشت میشود به بهشت نیازی نیست!
دوست من اینجا اگر بهشت بشود باز هم نه زیر درخستانش عسل جاری ست و نه خروار خروار حوری پیدا می شود.حوری البته هست ولی در تی وی و دست ما دور !
اینجا بهشت بشود آنجا بهشت تر تر بشود !
ریشه ی گرفتارهای ما در همین باور ها و باورداشتهای پا در هواست - فرهنگی که در ان خوی دینی چیره باشد و ؛توکل؛ و تقدیر جای هر گونه اتوپیا را در ساحت ذهن بیاکند چیزی بیش از این جوشابه ای که می بینیم بیرون نمی دهد. این مردم درست همان جایی که می باید در ذهن خود الترنتیوی بسازند در برابر این فرمانفرمایی جور و فساد باری درست در همان جا ذهن شان به همان ایده الهایی بند میشود که مایه ی اصلی برجاماندگی و درجاماندگی شان است. می گوید حسن و حسن ظاهراْ (ع) در جنگ طبرستان علیه ایرانیان شرکت داشتند و طبیعتاْ بوده اند ایرانیانی که به دست اینان کشته شده اند- حال تقدیر را ببین که چه سان فرزندان کشته شدگان - کشندگان نیاکان خویش را چنین به سرسختی نماز می برند. نیز گویند که علی چندین بار زنادزاده ای (پوزش میخواهم) یعنی پدر همان عبید الله بن زیاد نامدار کشنده ی فرزندان رسول! به سرکوبی مردم فارس و استخر و کرمان فرستاد و وی با قساوت تمام خون ایرانیان را بر زمین ریخت. و عجب است از قومی که کشنده ی نیاکان خویش را این چنین خدایگونه ثنا و ستایش کند- همان کشندگانی که زمانی در نامه به فرزندشان می نوشتند اگر توانی کاری کن که زنانت جز تو را نبینند حتا اگر نیاز باشد برای انها جامه هم فراهم نیاوری! (رجوع کنید به نامه امام علی (ع!) به فرزندش)
زن کژدمی است کزیدن اش شیرین!!
خطاب امام به ضعیفگانی که برقع های گل مالین خود را به استان او تقدیم می دارند.
سلام بر شما
راستش متنی که از آن ذکر کردید را اگر به عنوان منبع ذکر کنید سپاس گزار می شوم.می خواهم مطمئن بشوم.
خودم در نهج البلاغه - خطبه 62؟ - چنین گفتار های دیده بودم چند سال پیش.اخیرا ً هم حدیثی شنیدم از محمد نبی که با زنان مشورت کنید،هر چه گویند عکسش انجام دهید !
...
به هر حال مصیبتی شده است.البته یک دین ملایم که در حوزه خصوصی مردم باشد و داعیه های اجتماعی نداشته باشد،قابل تحمل است،و شاید در جاهایی قابل ستایش.ولی این گونه باور داشت که این گونه اثرات افیونی بر گرده مردم و اجتماع دارند خاری ست در چشم.البته با سرازیر شدن عقلانیت در اهذهان مردم کم کم چنین باور داشت هایی به گمانم در حال بخار شدن است.
...
گمان می کنم سخن شما در بخش نخست نظرتتان تا حد زیادی تحت تاثیر «دین خویی» آرامش دوستدار است.درست حدس می زنم؟
با یک کتاب کمتر شناخته شده اما بسیار مفید در وبگاهم پذیرای شما هستم.
http://noqtenoqte.blogsky.com/
سلام مجدد
همساده سرم به غایت شلوغ است تا دو و یا سه ما اینده
دانلوش می کنم ولی زمان خواندنش را اصلا ً ندارم.پوزش
سلام
سوق دادن مردم به سوی این جور باور ها و ایجاد چنین انتظارات احمقانه ای، کاملا سیاسی و عمدیه.
البته یه جریانی توی مملکت راه افتاده که بد نیست. من جدیدا از پیرمردها و قدیمی تر ها، -البته با اندکی تردید- می شنوم کدوم امام و کدوم ... ؟
سلام
موافق نیستم.صد و پنجاه سال پیش به قبل،در خانه بسیاری از ایرانی های متمول اسب های رنگارنگی تدارک دیده شده بود برای زمانی که آقا آمد در خدمت او و یارانش بگذارند.به گمانم باوری ریشه دار تر از این حرف ها ست که توسط سیاسیون پرداخته شده باشد.خاصه آنکه تا آنجا که من می دانم بسیاری از آنها از جمله پرزیدنت بسیار بدان باور مندند !
هر چند در شاخ و برگ دادن آن در سی ساله اخیر به طور اعم و چند سال گذشته به طور اخص با شما هم آوا هستم
اه اه
جدی دقت کردی؟
همش دخترا واست کامنت می ذارن!
ها ها ها
به باور نیاز است و انتظار. تا هر روز بیشتر مسلط بشن!
شاید این جمعه بیاید شاید!
پ.ن. شاید اینجا شبه اونجا روزه الآن برسن!!
شاید
!
http://www.revolvermaps.com/