ظاهرا ً مردم ایران در نوع برخوردشان با نمایشگاه های تخصصی دچار سو ء تفاهم هستند.چه نمایشگاه کتاب باشد،چه نمایشگاه تخصصی گل و گیاه و چه نمایشگاه ساختمانی و... در اصل قضیه نوعی فان و تفریح محسوب می شود.وضع در نمایشگاه گل و گیاه به مراتب از باقی بدتر بود،نه متصدی های غرفه ها اطلاعات درست و دقیقی داشتند و نه اصلا ً مردم خواستار اطلاعات یا راهنمایی هایی بودند،قضیه در اصل نوعی تفریح بود و اغراق نیست اگر بگویم درصد بالایی از مخاطبین با دوربین عکاسی آمده بودند تا در کنار گل و گیاهان عکس بیندازند.آشفته و بی نظم گام بر می داشتند و گــُــله به گــُله باید مراقب می بودی تا کادر بندی کسی را خراب نکنی،تا این دست آخر طاقتم طاق شد و زدم به میان عکس های مردم،هر چه بادا باد!
همه چیز را نمی شود بر سر حکومت خراب کرد و نهاد های دولتی را مستقیم نشانه گرفت،برخی مشکلات در اساس از فرهنگ آشفته و پریشان اندیش ایرانی سرچشمه می گیرد که نوع مواجهه با بسیاری از مسائل را نمی داند و حتی آماده نیست که بداند.تعداد نفراتی که میل به عکس انداختن در کنار گل ها و دکور ها دارند بی نهایت بیشتر از تعداد افرادی بود که به پرسش و پاسخ با متصدیان می پرداختند،حتی اگر متصدیان متخصصی هم حضور داشته باشند،زمانی که خواستی برای آن اطلاعات نیست چه ارزشی می تواند داشته باشد؟
سلام
من هم از نمایشگاه خبر داشتم اما فرصت نشده که برم. کاش شما هم لااقل چند تا عکس می گرفتید حداقل از عکاسها :)
من که همیشه منتقد فرهنگم در درجه اول بعد حاکمیت. چون جحاکمیت رو همون فرهنگ فقیر به روی کار میاره و حفظ میکنه، ولی در این یه مورد باباحق بده به مردم جانم، فکر کن که هیچ جایی برای تفریح ندارن!
پ.ن: البته حرفت درسته کلا. نمونه مشابهش در سفرهاست، کمتر ایرانی علاقه مند به دیدن موزه و آثار باستانی است چه در ایران جه در خارج، به ازاش میرن پاساژ!
لایک فراوان به این پست!
سلام محمدرضا خان
به نظرم جدا از دولت یا حکومتی که روی کار باشد اگر از مردم ما بپرسند چرا رفتار خاصی را (در زمان و مکان خاص) انجام می دهند، در اغلب موارد استدلال و منطقی برای آن نداشته باشند.
ما یاد نگرفته ایم، و از اساس، ضرورتی احساس نمی کنیم از خود بپرسیم :
1- آیا من حق و اجازه و صلاحیت این رفتار فعلی ام را دارم؟
2- آیا این رفتار من حقوق کسی را ضایع نمی کند؟
3- آیا دوست دارم جای فرد کنار دستی ام، یا رهگذر کنارم باشم و او این رفتار را انجام دهد ؟
4- الان برای چه کاری اینجا هستم؟ خواه نمایشگاه گل. خواه نمایشگاه کتاب. خواه کوه و طبیعت.
برای نقد فقر فرهنگی ما ایرانیان مثالهای بسیاری را میتوانی در نظر بگیری مترجم جان.
امابه نظرم در کشوری با شرایط ایران ،طبیعی است که نمایشگاه همچین جاذبه ای برای بازدید کننده گان داشته باشد.
من در نمایشگاه پاییزه ی گل و گیاه خریداران و پرسندگان و عکاسان زیادی دیدم و به نظرم شور و نشاطی که همه ی اینها در کنار هم به رونق یک نمایشگاه میدهد کاملا لازم است.
سلام.
مثل این که خودت هم هیجان زده شدی و دیدن آن گلها باعث شده عکس گاومیش بالای وبلاگت را تغییر بدهی به عکس گل و گیاه
من که حوصله ی نمایشگاه ندارم. در عمرم شاید کلاً شش هفت بار نمایشگاه رفته باشم.
حدود سال 1383 یا 1382 به مدت حدود یک هفته، اجباراً، از طرف محل کارم رفتم شدم عضو و فروشنده ی غرفه ی محل کارم در نمایشگاه تحقیق و پژوهش (چنین اسمی داشت). در محل نمایشگاه بین المللی بود. کتاب و مجله و کامپیوتر و الکترونیک و چیزهای دیگر. با غرفه های مجاور، دوستیهایی برقرار کردیم، و در مجموع بدک نبود
امسال در نمایشگاه صنعت ساختمان غرفه داشتیم،برای اولین بار بود که در چنین موقعیتی بودم ، غیر از مهمانهایی که دعوت کرده بودیم، سوالهای بقیه بازدید کنندهها بیشتر راجع به سازه غرفه بود و تنها چیزی که میخواستن کاتالوگی بود که تصویرهای بیشتری داشت.بعد از یک روز مجبور شدیم روی یکی بدنه های غرفه که جذابتر بود و ایستایی کمی داشت، بنویسیم لطفا دست نزنید.