ظاهرا ً رهبر جمهوری اسلامی و نزدیکانش تصمیم گرفتند که پا را تا انتها بر روی پدال گاز فشار بدهند و تخت ِ گاز بروند.از عواقب ریز شدن بر روی گذشته بود؟شاید.
اما ذره بین گذاشتن بر روی مسایل و رویداد های گذشته می تواند این خطر را داشته باشد آدمی از دیدن و تحلیل حال و آینده باز ماند.
کنار گذاشتن هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی،آن هم در شرایطی که یکی از سران مجمع تشخیص مصلحت نظام و پایه های نظام است و دیگری رفیق ِ هم پیاله رئیس جمهوری و یار ِ غار ِ او،یحتمل این سوال را پیش طرفداران راستین نظام پیش نمی آورد که اینجا واقعا ً چه خبر است؟یا ممکن نیست که رفتارهایی از این دست،بحران و شکاف مشروعیت را همان چه که هم اکنون وجود دارد حاد تر کند؟
البته چه در نظریه ولایت فقیه که توسط رهبر پیشین وضع شد،و چه در تئوری ِ همتای دیگری که توسط منتظری پرداخته شده بود،مردم بیشتر چونان رمه ای تصور می شدند که باید توسط ولی فقیه که سایه امام امت است به صراط مستقیم هدایت شود؛مشروعیتی نظام چونان که در حکومت های مردم سالار است حتی مطرح نشد که بخواهد پیگیری شود (هر چند طرح منتظری قدری نرم تر و مردمی تر می نمود)
معمولا ً سران یک حاکمیت ایدئولوژیک،یا یک جنبش انقلابی از اطرافیان و مشاورانش رادیکال تر و پر جنب و جوش تر هستند،مشاوران نظام و عقلای ِ رخنه کرده آیا ندا در ندادند که تبعاتی تصمیمات چنین سرسری می تواند دست آخر خـــِــر خود نظام را بگیرد؟
چهار سال پیش در چنین احوالی که رشته ی ِ امور از دستشان خارج شد آن چنان خراب کاری شد و گند کار بالا گرفت که حیثیت نظام از همان چیزی هم که بود چند پله پایین تر رفت،تصمیماتی چنین عجولانه که به حذف بزرگان خود حاکمیت کشیده شد در عمل تف سر بالا ست،اگر وقایع چهار سال پیش حیثیت نظام جمهوری اسلامی را نزد جهانیان بیش از پیش متزلزل کرد،تصمیماتی چنین احتمالا ً توی دل طرفداران نظام را خالی کرد یا می کند،هر چند در جامعه پر فراز و نشیبی نظیر ایران پیش بینی هم به سختی صورت می پذیرد،پیشگویی که جای خود.
در هر صورت در کسوت کسی که ده دقیقه پیش خبری چنین به ذهنش رسیده،اولین چیزهایی که به ذهنم می رسد این چنین اند،اینکه چه برنامه ای دارند و یا فی البداهه چه تصمیمی بگیرند حدس و گمان های تازه ای را پی ریزی خواهد کرد،باید ماند و دید که چه خواهدمان شد !
نمایش "انتخاب" خودی..
به قول برخی ملایان مفهوم و معنی انتخابات را نفهمیدند...
طرفداران راستین نظام را با این جمله خر میکنند: ملاک حال افراد است!
درست همون چیزی که اصلاخ طلبها و طرفدارانشان برای مردم به کار میبرند وقتی پرسیده میشود فلانی که جنایتکار بود چطور میشود ناحی؟ میگویند آدمها تغییر میکنند! مهم امروز است!
میبینی کلا سیستم سیستم خر کردن است.!
مشروعیت!؟ مشروعیت چه اهمیتی برای این نظام ها دارد؟ واقعا فکر میکنی مهم است براشون؟! تا وقتی پول دارند و خرشان از پل رد می شود و تاوقتی با خهمان پول نیروی سرکوب را غنی و غنی غنی تر میکنند همین آش و همین کاسه است. برای همین من طرفدار تحریم هستم اما تحریمی جدی! این تجریم های الان فقط بر مردم تاثیر دارد- البته بی تاثیر بر حاکمیت نیست ولی نه انقدر که از پا بیندازدش- و به نظر من مردم به جای تحمیق شدن بیشتر بهتر است تحمل کنند و هزینه اقتضادی بدهند تا این تحریمها سپاه را از کار بیندازد. قتی پول نداشته باشند که نیروها را تطمیع کنند نیرو ها دلیلی برای اطاعت کردن ندارند. مخصوصا سپاهیان الان که فدایی نیستند پولی هستند!