مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

مترجــم دردها

هر آنچه سخت و استوار است،دود می شود و به هوا می رود

شصت و نهمین

در صفحه اصلی سرویس های وبلاگی ِ ایرانی،لیستی وجود دارد که تمامی کسانی که وبلاگ - صاحاب هستند حتما ً آن را دیده اند.از تفریحات و کنجکاوی های گهگاهی ام،این است که لیست اسم ها را ببینم و بروم ببینم نوشته ها چه ارتباطی با عنوان ذکر شده دارند.برخی اما خیلی جالبند،اسم و فامیل خودشان را روی وبلاگ می گذارند،مثلا:وبلاگ شخصی غلامعباس اکبری راد (!).


چنین عنوانی برای یک وبلاگ در اساس بی معناست،وبلاگ که تعریف دارد و تاریخ و کمتر دیده می شود که وبلاگی چند نویسنده داشته باشد،که در غالب موارد افراد میل ندارند  نوشته های شخصی شان با دیگری اشتراک داشته باشد،دوم اینکه آوردن نام برای کسی که طالب اشتهار و یا نیاتی مشابه هم هست، اگر نگوییم بی حاصل،اقل کم حاصل است،برای تعداد اندکی که این صفحات را می بینند توفیق شهرت چه حاصل ؟!.گویا برخی که کم نیستند بیش از حد خودشان را جدی می گیرند.


در اوان وبلاگ نویسی،موضوعاتی را که برای نوشتن انتخاب می کردم یا موضوعاتی بودند به شدت کلی که حاصل کار متنی مبهم از آب در می آمد،یا نوشتاری بودند که لقمه بزرگتر از دهان بودند و جمع و جور کردن شان در عهده من نبود،یا اینکه اگر هم در توانم بود نوشتن و به سرانجام رساندن متن و موضوعی چنین در چنان حجمی - 600 تا 1000 کلمه -شدنی نبود.امروزه که به متن های پیشین ام با عینک نقادی نگاه می کنم از منتی که دوستان میگذاشتند و برای نوشتن کامنت وقت می گذاردند سپاس گزار می شوم... گویا خویشتن را زیادی جدی می گرفتم!



به هر حال برای خودم این طوری به نظر می رسد که تب نوشتن با موضوعاتی آن چنان کـــَــت و کـُلــُفت؛ گویا تا حدی در من فروکش نموده و خواسته و یا ناخواسته،بیشتر می روم به سمتی که از مسائل روزمره بنویسم و در کنارش اگر شد حرفی چاشنی کنم.روزگار در آینه مقعـــر خویشتن را دیدن کم کم به سر می رسد و آدمی ابعاد واقعی خودش را ترجیح می دهد در اینه راستین ببیند و گرفتار وهم نشود.آه که زمان چه پندهایی برای آدمی دارد،یک سوزن به آدمی می زند و بادش را می گیرد و یک آینه رو به رویش می گذارد و واقعیت اش را نشان می دهد.


!

نظرات 9 + ارسال نظر
پیانیست چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 01:56 http://baharakmv21.blogsky.com

ای ول. این شد دلیل افت مطالب من. بابا چیه هی بیاییم قطعنامه صادر کنیم. من مطالب دلی رو بیشتر دوست دارم. خیلی بیشتر میچسبه. انتقاد از وضع روزگار همون طور که مشاهده میکنیم وضع رو عوض نمیکنه. پس به دل خودمون برسیم که همون هم چند وقتیه دیگه برامون دل نمیشه.

خواهر بزرگ تر من ! نور چشمان ما در وبلاگستان،یعنی شما پیش از این مطالب دلی نمی نوشتی ؟!

...

البته قبول دارم مطالب دلی بیشتر می چسبد ولی حالا که این همه متن می خوانیم صنار هم دانشی،معرفتی و یا هر چیز دیگری هم یاد بگیریم و دستاوردی هم داشته باشه،همساده به نظرت این طوری بهتر نیست؟

یک لیلی چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 15:39

سلام. اسم وبلاگتان جذبم کرد. این کتاب را یکی از دوستانم به من هدیه داده بود. مقادیر زیادی از آرشیوتان را خواندم و لذت بردم.

مرسی.لطف دارید شما.البته آن هم کتاب خوبیه،شما هم خواننده خوبی هستی که ما را انتخاب می کنی !

نگارنده چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 21:23 http://30youngwoman.blogsky.com

آقا تو به مردم چی کار داری؟

مگه ضد قانون رفتار کرده یا حق کشی رو خورده؟ دلش می خواد اسمش رو بذاره روی وبلاگش ...

خب حالا نمیشه به این دوستانی که اون اوایل نوشته هات رو می خوندن جایزه ای چیزی نمی دی؟ حداقل یه شیرینی بده ... نون خامه ایی، چیزی


آبجی تصور کن کسی بیاد و آفتابه قرمز رنگ پلاستیکی رنگ و رو رفته را بردارد و دم خونش رو آب پاشی کنه،تازه کار خوبی هم می کنه،مخصوصا توی تابستون که کمی گرد و غبار جذبش میشه و هوا بوی رطوبت می گیره که عالیه،بعد بیایی بگی آفتابه هم آخه شد وسیله آب پاشی من میگم شما چیکار داری مردم دم در خونشون رو با چی آب پاشی می کنند

!

...

آبجی شما که دیگه پیشکسوت مایی،سال 86 تا به حال ما رو می شناسی،حالا دو سال از میادین دور بودی،فدای سرت!چیزی از قدیمی بودن شما که کم نمی کنه،می کنه؟

محمد پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 12:07 http://www.sabz.parsiblog.com

توصیه های جالبی بود. با این پیشنهادی که خانم نگارنده مطرح کردند موافقم ولی پیشنهاد میکنم، برای ما که 2 روزه! خواننده مطالب وبلاگ شما شدیم هم شیرینی و نون خامه ایی در نظر بگیرید!!.

شما عزیز مایی،بیایید با هم برویم رستوران بیرون و یک شیشلیک عالی با پول خودتون مهمون من باشید !

نگارنده جمعه 25 آذر 1390 ساعت 19:20 http://30youngwoman.blogsky.com

برادر محمد!!!! من هم جزو خواننده های قدیمی نیستم ولی خب دوستان دهانشان شیرین شود انگار که کام ما شیرین شده.

ن . د. ا جمعه 25 آذر 1390 ساعت 22:06 http://bluesky1.persianblog.ir

منم از این وبلاگا زیاد دیدم. که طرف اسم خودش گذاشته. جالبه که من چقدر زحمت می کشیدم واسه پیدا کردن اسم

مهدی پژوم شنبه 26 آذر 1390 ساعت 18:25

سلام نازنین رفیق...
احساس مشابهی دارم هنگام خواندن هر چه نوشته ام پیش از این. جز خاطره کارکردی ندارند انگار...

منیره یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 02:19

یه چیز بگم بخندی ..چند روز پیش یکی از بچه های ایرانی خواست بگه شیشلیک گفت شیشتک .. من بهش خندیدم و گفتم این غلطه دختر هنوز یه ساله اومدی چرا یادت رفته ..گفت درستش چیه هر چی فک کردم یادم نیومد .. یعنی تا کی مخم در گیر بود .. هر پسونی به شیش چسبوندم به جز لیک ...
مرسی یادم انداختی ...

در ضمن .. بچه ام بزُُُُُُُگ شده ماشالا ...

من چاکرم مادر.کلا.راستی یه احوالی از ما بگیر مامان دلتنگیم ها !

پیانیست یکشنبه 27 آذر 1390 ساعت 08:36 http://baharakmv21.blogsky.com

آخه وبلاگ هم شد محل کسب علم و دانش؟ دلتون خوشه ها.

وبلاگ من جادوییه. هر غری توش میزنم مشکلم حل میشه. منم تغییر کاربری دادمش و شد محل غر زدنم. بیشتر بهم حال میده. گیرم به قیمت از دست دادن مخاطب خوبی مثل شما باشه. ولی مشکلاتم کمرنگ که میشه.

آخه بابا این چه حرفیه؟من دیگه سر نمی زنم یا شما دیگه یاید از ما نمی کنید؟من که اگر هم آنلاین شدم یا به شما سر زدم یا به مامان منیر و یا به نگارنده و فانی.اگر هم نبودم خب نبودم دیگه که بیام به کسی سر بزنم.ولی من همیشه اومدم.از فاتیما می پرسیدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد