وقایع تاریخی را می توان در طیفی وسیع نگاه کرد و به ابعاد مثبت و منفی ماجرا توامان نگاهی انداخت.استعمار هندوستان شاید دیر زمانی پدر از جمعیت بی پایان آن کشور در آورد،ولی بسیاری از نهادهای بوروکراتیک و مهم تر از آن ،زبان انگلیسی را برای بخشی از جمعیت آن کشور به ارث گذاشت.
نیم ساعت قبل در اخبار (بی بی بیب) می شنیدم از تغییر نظام آموزشی در کشور همسایه:افغانستان.جای امیدواری می تواند باشد برای ترقی خواهان ان کشور که از خیل بی پایان دانش بشری به سهم خود بردارند.درست به همان سان در هندوستان آموزش درس ها به زبان انگلیسی تاثیری به سزا در دسترسی دانشجویان به کتب زبان اصلی ایفا کرد،در افغانستان هم می توان چنین رویه ای را توقع داشت.حالا با شدتی کمتر یا بیشتر
در برخورد با حجم عظیم تولیدات فکری خارجه،کشور های این سوی جهان که حسابی عقب مانده بودند،درمانده شدند که چه باید کرد.کشور هایی نظیر ژاپن و یا حتی ترکیه،نهاد های مختلفی ایجاد کردند که هم در ترجمه متون غربی فعالیت کنند و هم دایره زبان خود را وسیع تر کنند و حاصل اش این شد که تقریبا ً تمامی کتاب های مهم - از جمله کتب علوم انسانی - ترجمه شدند و در برخی از کتاب ها چندین ترجمه معتبر.پاره ای دیگر از کشور ها نظیر هندوستان تدریس به زبان انگلیسی را پیشه کردند و اکنون علاوه بر اینکه دانشجویان آن کشور به زبان اصلی کتب مرجع را می خوانند،تولیدات فکری قابل اعتنایی هم دارند.
در ایران اما همچنان نوعی عدم تعین مشهود است و ظاهرا ً همچنان هم پایا خواهد بود.با توجه به ارادت پارسی زبانان به زبان فارسی هنوز کاستی های این زبان - خاصه در علوم انسانی- را گویا عده ای جدی نمی گیرند،حکومت هم که چنین دغدغه هایی ندارد، و در این وادی سیر نمی کند،آن هایی هم که درکش را دارند دستشان به جایی بند نیست،نهاد هایی هم که وجود ندارد که بحث ترجمه را جدی پیگیری کند،پس چه باید کرد؟
بد نباشد کمی واقع نگری داشته باشیم،در حال حاضر،در بسیاری از حوزه ها نظیر فلسفه و جامعه شناسی،آن چه که برای آن ها خاطره ست،برای ما رویاست و با سرعتی هم که آنان پیش می روند،فاصله ما با آنان روز به روز بیشتر می شود.ترجمه های الکنی هم که می شود فقط به آشفته فکری ما دامن می زند،ظاهرا ً آسمان اندیشه ایران تیره خواهد ماند و آشفته فکری مان مستدام خواهد بود.
تمام غمم از رفتن دیگران است و درجا زدن ما.
...
این دو کتاب ،بدون مبتذل شدن مباحث،به سادگی مشکل را مطرح می کنند.زبان باز و باز اندیشی زبان پارسی
خواندنشان را توصیه می کنم
آخ از ندونستن زبان انگلیسی که آدم عین سردسته بیسوادا میشه...
تنها چاره را خواندن متون به زبان اصلی میدانم. مرسی از معرفی کتابها .
من حرف خاصی ندارم ... جز اینکه در حوزه های موردعلاقه خودم، اقدام به جستجو پیدا کردن معادل های انگلیسی می کنم
در ضمن مگر میشه ما بگیم مرگ بر آمریکا، یا اینکه جلوی تهاجم فرهنگی رو بگیریم، بعد زبان آن دشمن رو تدریس کنیم یا سعی در نزدیک شدن به آن داشته باشیم؟
الله اکبر
سلام وبلاگ خیلی قشنگی دارید به وبلاگ منم سر بزنید اگه با تبادل لینک موافق بودید منو با اسم **دخــتـر ژیـگــــول** لینک کنید و بگید با چه اسمی لینکتون کنم با تشکر[بوسه][بوسه][گل][گل]