یکی از کلیشه ها که در مورد نت وجود دارد، می تواند این باشد :" اینترنت و وبلاگ نویسی از برای آدم های تنهاست و می تواند سبب تنها شدن آدم ها شود."
بخشی از آن می تواند واقعیت داشته باشد،اما تمامی اش نه.به تجربه دیده ام که چگونه همین فضای مجازی سبب شد که صمیمی ترین دوستانم را بیایم،نخست قدری رد و بدل شدن کامنت ها،پس از آن پیامک ها و بعد تلفن و در نهایت دوستی های صمیمی عینی.
اگر همین فضای مجازی در کار نبود چه بس بسیاری از جان های مشتاق از رو در رو شدن و به اشتراک نهادن فکر و احساسشان وا مانده بودند.نیمه پر لیوان به همان اندازه نیمه خالی جای مانور دادن دارد.به همین جهت باید قدر وبلاگ هایی را که سبب دوستی ِ افراد هستند و فارغ از اعتقادات و رویه های فکری متنوع،به مخاطبان ارج می گذارند را دانست.
برای من وبلاگی نظیر جوگیریات یک مستثنی ست،نه بدان جهت که پر بیننده است،که وب های بسیاری هستند که پربازدید هستند،به گمانم این حجم از درگیری یک بلاگر با مخاطبان خودش و جفت و جور کردن قرار های وبلاگی و حتی رفتار های خیریه در یک وبلاگ از آن دست وقایع بسیار نادر است.بابک اسحاقی از آن دست بلاگر هایی نیست که بر مخاطب منت بگذارد و یا خودش را به آب و آتش بزند تا مخاطب پیدا کند،کسی که او را بشناسد می داند که چنین آدمی نیست،او دوستی ها را ارج می گذارد و وبلاگش محله ی ِ دنجی ست که بسیاری از بلاگر ها را دور هم جمع می کند،نوعی کافه ی ِ وبلاگی بی ادعا.خلاف بسیاری از بلاگر های مدعی،حد خودش را می داند و در جایی که صلاحیتش را دارد نظر می دهد،در وقایعی شومی ِ نظیر ِ زلزله آذربایجان وبلاگش مکانی بود برای جمع کردن کمک های بلاگر ها و دریافتن اسیب دیده ها،بسیاری دیگر جز غر غر و یا دلسوزی قدم به پیش بر نداشتند،اینکه تعدادی به کلی سکوت کردند بحثی دیگر.
هر چند در مواردی با او اختلاف نظر ممکن است داشته باشم،اما شخصا ً او را دوست می دارم و این جدی بودن و درگیر بودن با مخاطبان،این که سبب دوستی بسیاری از افراد شده و اینکه در برابر بسیاری از مصیبت های اجتماعی و فردی دیگران سکوت نمی کند را پاس می دارم.
امیدوارم که چرخ جوگیرات هم چنان بچرخد و خود او هم چنان هم مجال و هم دل و دماغ در صحنه ی ِ وبلاگستان بودن را داشته باشد.
قرار بود 22 :22 باشه هاااااااا
نشد !
سپاس محمدرضا از بودنت در این از دوست گفتن ...
خواهش،او را شخصیتی دوست داشتنی یافتم
مرسی بابت این قدردانی
خواهش
برای من نت باعث نشد که تنها بشم بلکه بهترین دوستی هام از طریق نت و وبلاگ بود و هست و صد الته تحمل غربت و در واقع حس نکردن غربت برای همین نت است. ولی باور دارم که نت چشمهایم را ضعیف کرده، حافظه ام را از من گرفته و تنبلم کرده! برای اینکه قبلا برای یاد آوردی چیزی باید به ذهنم فشار میاوردم و تکرار میکردم تا در ذهن بماند الان به سرعت با یک دکمه پیدایش میکنم!
برای همین زبانم خوب نمیشود چون رهجا به مشکل بربخورم از نت استفاده میکنم و در ذهن نمیماند!
و ....
وبلاگی که معرفی کردی را نمیشناسم ولی قطعا خاص است.
سلام
فضای دوستانه جوگیریات قدری با فضای دوستانه خودمان شاید متفاوت باشد،ولی دوست داشتنی ست.
راستی مرمر،وبلاگت را می خوانم ولی نمی توانم کامنت بگذارم،هم برای خودت هم برای رها از چهارچوب ها
امیدوارم به اینجا سرکی بکشی و علت غیاب را در یابی
سلام
جوگیریات همزیستی ها را تقویت میکند ...
پست خوبی بود .
خواهش
سلام محمدرضاى عزیز
تازه با شما و بابک خان آشنا شدم پایدار باشید
مرسی
از آشنایی با شما خوش وقتم
سلام محمدرضا خان
من اگر بخواهم آدم های دوست داشتنی زندگی ام را بشمارم قطعا شما و الهه جان و بابک خان و مهربان بانویشان و بسیاری دیگر را خواهم شمرد. دوستی هایمان افزون باد. از شما هم بابت این پست بسیار ممنونم.
سپاس گزارم یار آفتاب جان
من هم اتفاقا از اشنایی و همان دیدنت بسیار خرسند شدم.
بعد از آزمون ارشد از نو قرار می گذاریم همدیگر را ببینیم،چه بسا به کوهی برویم و یا پیاده روی ای بکنیم.
هماهنگ خواهیم کرد
سلام علیکم.
«فضای مجازی» اصطلاح است. اینترنت و وبلاگ و فیسبوک و مانند آنها، بازتاب قسمتی از اخلاق و رفتار و اهداف واقعی ی ما موجودات واقعی است.
سلام بر شما.
قطعا ً آن چه که در همین فضای مجازی می نویسم تا حد زیادی بازتابی از شخصیت ما ست.
منتظرم قربان
سلام
اینجا حقیقت در مجازست ... نمی توان بی مجاز زیست .